به گزارش شهرآرانیوز، سینمای ایران پس از پشت سرگذاشتن دوران تولید بی شمار آثار عامه پسند، با پدیدهای جدید و به مراتب قدرتمندتر روبه رو شد: طیفی از فیلم سازانی که فقط به گیشه فکر میکنند و در مسیر افزایش فروش فیلم هایشان، تقریبا به مرزهای اخلاقی و فرهنگی بی اعتنا هستند.
نگاهی کلی به کارنامه برخی از مهمترین سازندگان آثار زرد در سالهای گذشته نشان میدهد که آنها حتی خودشان را هم به دست فراموشی سپرده اند و از هنرمندانی دغدغهمند که در سالهای دورتر تلاش میکردند آثار فاخر و ارزشمند بسازند، به سینماگرانی تبدیل شده اند که صرفا به فروش بیشتر و جذب مخاطب به هر نحو ممکن فکر میکنند.
بیشتر اعضای این دسته، در سالهای دور به دنبال ارتقای هنر هفتم بوده و تلاشهای زیادی کرده اند تا سینمای ایران محل تولید آثار فاخر و انسان ساز باشد. با این همه، کار از دست خارج شده و بخش بزرگی از سینمای امروز ایران در اختیار آنتی تز آن سینمای معناگرا و اخلاق مدار قرار گرفته است.
طبیعتا سینمای امروز جهان به یک صنعت بزرگ تبدیل شده است که انتفاع مالی و کسب درآمد در آن نقش مهمی ایفا میکند. با این همه، مراد از سینمای صنعتی در کشورهای پیشرفته، یک سینمای اکشن و پرهزینه است که با خلق لحظات چشمگیر و صحنههای حیرت انگیز روی پرده نقره ای، مخاطبان زیادی را به خود جلب میکند؛ هرچند که همان سینمای صنعتی هم توسط بسیاری از چهرههای شناخته شده عصر طلایی سینما، با تعابیری مانند «باغ وحش» یا «شهربازی» ریشخند میشود.
در مجموع، اما پذیرش پرمخاطب شدن آثاری مثل مجموعه فیلمهای جهان مارول به عنوان بخش مهمی از صنعت سینما، به مراتب موجهتر از پذیرش آثار پرفروش این روزهای سینمای ایران است که صرفا با بندبازی روی خطوط قرمز و مسخره کردن ارزشهای اخلاقی و فرهنگی، از مخاطب خنده میگیرند.
در یک دوره تاریخی، بحث از پدیدهای به نام «سینمای مستقل» در ایران حسابی داغ شد؛ اما از آنجایی که برخی فعالان عرصه فرهنگ تمایلی به تحلیل معنای عبارات ندارند و هرچه را در ابتدا به ذهنشان میرسد به عبارت مذکور نسبت میدهند، «سینمای مستقل» هم به مثابه سینمایی در نظر گرفته شد که پول خودش را درمی آورد، همین. در این معنا، طبیعتا فیلم های عامه پسند این روزهای سینمای ایران در دسته آثار سینمای مستقل قرار میگیرند، حال آنکه تیشه به ریشه فرهنگ عمومی میزنند و سینما را به یک تفریح خصوصی برای قشر کوچکی از جامعه تبدیل میکنند.
بدین ترتیب، در خرده فرهنگی که به مسیرهای کوتاه و تجارتهای پرسود یک شبه عادت کرده است، ساخت فیلمهای کمدی بی محتوایی که با کمترین هزینه ممکن و در کمترین زمان تولید میشوند و فروشهای آن چنانی را در گیشه به ثبت میرسانند، نتیجه طبیعی سیاستهای کلی مدیریت فرهنگی کشور است.
ائتلاف نامبارک بخشی از مردم، تعدادی از مسئولان سینما و البته گروه کوچکی از هنرمندانی که اولویت دیگری به جز کسب منفعت اقتصادی را در فعالیت هنری خود به رسمیت نمیشناسند، وضعیت کنونی آثار کمدی را در گیشه سینمای ایران رقم زده است. از مخاطبانی حرف میزنیم که سینما و حتی شبکه نمایش خانگی را صرفا به چشم یک تفنن زودگذر میبینند و از فیلم و سریالهایی که ممکن است ذهن ایشان را تا هفتهها درگیر کند، فراری هستند.
این گروه از مردم عرصه را برای ظهور فیلم سازان مسخ شده و کاسب کاری باز میکنند که با راه اندازی خط تولید فیلمهای یک بارمصرف و بی ارزش، مبالغ هنگفتی را به جیب بزنند و هم زمان جیب مردم را خالی کنند. این در حالی است که به علت نبود تنوع ژانر، گروه زیادی از مردم ایران حتی سالی یک بار هم به سینما پا نمیگذارند و بخش بزرگی از بدنه مخاطبان جدی سینما، تماشای آثار خارجی را ترجیح میدهند.
در سالهای گذشته، بدنه مدیریتی سینمای ایران هم به وضوح نشان داده که حامی تولید چنین آثاری است و به ارقام نجومی فروش فیلمها افتخار میکند؛ هرچند که متخصصان امر بارها ثابت کرده اند که ثبت چنین اعدادوارقامی، دلایل دیگری مثل افزایش قیمت بلیت سینماها و اعطای امتیازات ویژه به فیلمهای پرفروش را نیز پشت سر خود میبیند.
این درحالی است که حتی رسانه ملی هم گاهی از آثار کمدی بدنه دفاع و برای آنها تبلیغ میکند و این سؤال را برمی انگیزد که فراگیرترین رسانه تصویری ایران چه رسالتی را در زمینه سلیقه سازی و پشتیبانی از آثار کم ستاره، اما از لحاظ محتوایی غنی سینمای ایران برای خود متصور است؟